نویسندگان
1 دانش پژوه سطح 4 گرایش قرآن و حدیث مرکز تخصصی مهدویت قم
2 کارشناسی ارشد تاریخ تشیع دانشگاه ادیان و مذاهب قم
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
With regard to the importance of the issue of Imamate throughout the history of Shia and the special position of Imam Mahdi (pbuh) as the last successor of Prophet Muhammad (pbuh and his pure family) and the founder of divine justice government and the eradicator of oppression, some individuals throughout the history of Islam have made various claims to gain this significant position. What highlights the importance of this writing is the character of Jaˈfar b. Ali who arose from the family of the Prophet and Imams seeking to introduce himself as Imam. This article is trying to investigate the personality and beliefs of Jaˈfar Kazzāb (very liar) and the impact of his claim in the critical early period of Imam Mahdi’s disappearance.
This paper, by the Library-based method with a descriptive-analytic approach and based on the historical sources and Hadith-reports, is looking for findings related to the deviant personality of Jaˈfar b. Ali from the text of Hadiths and the attitude of the Imams towards him.
کلیدواژهها [English]
شخصیت شناسی جعفر بن علی7 (معروف به جعفر کذاب)
محسن رحیمی جعفری[1]
زینب رضانژاد کلائی[2]
چکیده
با توجه به اهمیت مسئله امامت در طول تاریخ اسلام شیعی و جایگاه ویژه امام مهدی4 به عنوان آخرین وصی حضرت محمد9 و برپا کننده حکومت عدل الاهی و برچیننده بساط ظلم و ستم، شخصیتهایی در طول تاریخ اسلام ادعاهایی گوناگون در رابطه با تصاحب این جایگاه داشتهاند. آنچه همیت این نوشتار را برجسته میکند شخصیت مدعی جعفربن علی7 است که از دل خانه نبوت و امامت برخاسته است و به دنبال تصاحب امامت افتاده است. این نوشتار در پی بررسی شخصیت و عقاید انحرافی جعفر کذاب و تاثیر این ادعا در دوران حساس آغازین غیبت امام زمان4 است.
این نوشتار به روش کتابخانه ای از منابع تاریخی و حدیثی به صورت توصیفی و گاها تحلیلی است. و درپی یافتههایی در رابطه با شخصیت انحرافی جعفربن علی7 از متن روایات و برخورد معصومان نسبت به وی است.
واژگان کلیدی: جعفربن علی، جعفرکذاب، دوران غیبت، ادعای امامت، ادعای وراثت
مقدمه
در پی آغاز امامت و وقایع و پستی و بلندیهای پیش روی آن، یکی از سختترین پیچهای تاریخی شیعیان در مواجهه با انحراف مسیر امامت مدعیان دروغین بودهاند. از نظر شخصیت و تبار مدعیان در رتبههای مختلفی بودند، گروهی خارج از خاندان نبوت و گروهی از خاندان بنی هاشم؛ اما گروه سوم افرادی از خاندان بنی هاشم و قریش و از نسل اهل بیت: بودند که باعث شکاف و تحیر در بین جامعه شیعی شدند. اولین شخصیتی که بعد از شهادت امام حسن عسکری7، با توجه به موقعیت و جایگاه اجتماعیاش به دلیل منسوب بودن با بیت امامت در دوران آغازین غیبت، ادعای امامت کرد و با تلاش در اشاعه برخی از عقاید نادرست، موجب گمراهی و تحیّر جامعه شیعی شد و با وجود انحراف در «عقیده» و «عمل» زمینهساز گرایش گروهی از شیعیان به خود را فراهم کرد، «جعفربنعلی» ملقب به «جعفرکذّاب» است.
زیستنامه جعفر بن علی
در مورد تولّد، زندگی و شخصیت جعفر بن علی به صورت پراکنده در کتابهای تراجم، نسب شناسی و تاریخ عمومی مطالب اندکی بیان شده و البته بیشتر به انحرافات وی در دوران امام هادی7 و امام عسکری7 و آغاز غیبت صغرا پرداخته شده است.
جعفر بن علی، مشهور به «ابوعبدالله» از فرزندان امام هادی7 است. جعفر در سن 45 سالگی، در سال 271ق درگذشت.[3] بر این اساس، تولّد وی باید حدود سال 226 ق باشد.[4] امّا با توجّه به اینکه برخی از منابع جعفر را از امام عسکری7 کوچکتر میدانند، جعفر میبایست پس از سال 232 ق متولّد شده باشد.[5] از مادر جعفر، در منابع امامیه سخنی به میان نیامده؛ امّا شواهد و اقدامات جعفر(ادّعای ارث[6] و تحریک حکومت برای تفتیش منزل امام) در مقابل حُدیث ، گویای آن است که مادر امام عسکری7، مادر جعفر نیست[7].[8] «جعفر» در منابع شیعی به «کذّاب» مشهور است.[9] و نزد پیروانش به «زکی» و «توّاب» ملقب است[10] و از مهمترین القاب وی «ابوکرّین» است.[11] فرزندان جعفر به دلیل انتساب به امام رضا7، به «بنو رضی»،[12] یا «رضویون»[13] مشهورند. از فرزندان مشهور جعفر، میتوان به ابورضا محسن بن جعفر (که در ایام المقتدر بالله عباسی در دمشق به سال 300 خروج کرد) و همچنین به عیسی بن جعفر (فردی عالم، فاضل و استاد ابومحمد هارون بن موسی تلعکبری) اشاره کرد.[14] جعفر11سال پس از امام عسکری7 در سامرا درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد.[15]
در منابع شیعی درباره سرانجام جعفر دو دیدگاه وجود دارد:
جعفر بن علی در روایات ائمّه:
متن و فحوای روایاتی که پیش از تولّد جعفر درباره وی بیان شده، کاملا یکساناند. امام سجّاد7 میفرماید: «...پدرم از پدرش و او نیز از رسول اکرم9 روایت کرده است: زمانی که فرزندم جعفر بن محمد متولّد شد او را «صادق» بنامید؛ چرا که پنجمین نسل از فرزندان او متولّد میشود که نام او نیز جعفر است و ادّعای امامت میکند و بر خداوند دروغ میبندد و او نزد خداوند، «جعفر کذّاب» است... با پدرش مخالفت میکند و بر برادر خود حسادت میورزد. ...گویا جعفر کذّاب را میبینم که طاغوت زمانش را برای تفتیش امر ولی الله وادار میکند. جعفر به ولادت آن حضرت جاهل و ناآگاه است و اگر به او دست یابد، به قتل او حریص است و به میراث او چشم طمع دوخته تا آنکه آنها را بدون حق بگیرد و تصاحب کند.»[18]
باز در گزارشی شیخ صدوق نقل میکند: هنگامی که جعفر متولّد شد، همه اهل خانه، به جز امام هادی7 خوشحال بودند. درباره علّت عدم خوشحالی امام از ایشان سؤال میشود؛ امام میفرماید: «او خلق فراوانی را گمراه خواهد کرد».[19] و نیز آمده که جعفر در دوره جوانی با افرادی که از سوی امام هادی7 طرد شدند، طرح دوستی ریخته بود از این رو، امام هادی7 به یارانش دستور میدهد که «از پسرم، جعفر اجتناب کنید، او برای من به منزله پسر نوح است.[20] نسبت به حضرت نوح7؛ که خداوند در حق او فرمود: ای نوح! او از کسان تو نیست، که آن عملی غیرصالح است.»[21]،[22] و در جایی دیگر چنین فرمود: «همانا جعفر دشمن است؛ اگر چه فرزند من است... حسن امام بعد از من است»[23] و فرمود: « جعفر از تعالیم دین خارج و زیر بار فرمان من نیست.»[24]
انحرافات اعتقادی جعفر
مهمترین انحرافات وی بدین قرارند:
بعد از شهادت امام هادی7 از آنجا که جعفر در غصب مقام امامت طمع کرده بود، با امام عسکری7 رفتاری خصمانه داشت. امام عسکری7 نسبتِ بین خود و جعفر را مانند رابطه فرزندان حضرت آدم دانسته و فرمودند: «به خدا سوگند مَثل من و او، مَثل هابیل و قابیل از فرزندان آدم است، آنجا که قابیل نسبت به آنچه خداوند بر هابیل از فضلش بخشیده بود، حسد ورزید و او را به قتل رسانید و اگر برای جعفر هم زمینهاش آماده بود، مرا به قتل میرساند؛ امّا خواست خدا چنین نیست که او به این امر موفّق گردد.»[25]
در دوره امام هادی7، یکی از کارگزاران معروف ایشان به نام «فارِس بن حاتم » که وکیل امام در مناطق وسیع و مهمّی از ایران بود؛ طیّ وقایعی در خطّی مخالف با آن حضرت قرار گرفت. وی ادّعای امامت جعفر را ابراز داشت.[26] به گزارش ابن قبه، جعفر ادّعای امامت خود را بعد از وفات برادرش، سید محمّد مطرح کرد. امام هادی در پاسخ گروهی از شیعیان که گمان میکردند جعفر، جانشین امام هادی7، است میفرماید: «امام بعد از من حسن است.»[27] یا در نامهای به ابیبکر فهفکی مینویسند: «ابومحمد خیرخواهترین آل محمد: و معتبرترین ایشان است. او پسر بزرگتر من و جانشین من است و رشته امامت و احکام آن به او میرسد. آنچه میخواهی از من بپرسی از او سؤال کن. رفع تمام احتیاجات شما نزد اوست.»[28] این گونه روایات تصریح میکند که فعالیّتهای جعفر در پی اثبات امامت خود، حتّی در زمان امامت پدر بزرگوارش نیز بوده است.
جعفر با شهادت امام عسکری7 و آغاز غیبت صغرا، میدان رقابت را خالی یافت و فرصت را برای طرح جدّی امامت خود غنیمت شمرد. از اینرو، در این دوره تلاشهای متفاوت و پیگیریهای گوناگونی از او مشاهده میشود که مهمترین آنها عبارتند از:
یکی از اقدامات جعفر بن علی برای به دست آوردن جایگاه امامت دادن «رشوه» به حاکم وقت بود. جعفربنعلی پس از شهادت برادرش نزد خلیفه رفت و گفت: مقام برادرم را به من بدهید در عوض سالانه مبلغ بیست هزار دینار بابت آن به شما میپردازم! وزیر به او گفت: ای احمق! سلطان برای کسانی که گمان میکنند پدر و برادر تو امام بودند، شمشیرش را آماده کرده است؛ با وجود این موفّق نشده است آنان را از این عقیده منصرف کند؛ اگر تو نزد شیعیان از مقام پدر و برادرت بهرهمندی، به تأیید سلطان و غیرسلطان نیازی نداری، و اگر شایستگی آن مقام را نداری، سلطان نمیتواند این مقام را به تو بدهد. سپس نزد سلطان رفت و از او نیز همین جواب را شنید.[33] و نیز آمده است که جعفر میخواست مقام خلافت را به مبلغ سالی بیست هزار دینار بخرد که موفّق نشد.[34]
یکی از مهمترین اقدامات مستقیمی که جعفر برای اثبات امامت خود در دوره غیبت صغرا به انجام رساند، ارسالِ نامههایی به بزرگان و خواصّ شیعه به منظور جلب رضایت و توجیه آنان بود. جعفر در این نامهها، خود را عالِم به همه علوم، بهویژه علم حلال و حرام دانست و ادّعا کرد وارث و جانشین امام عسکری7 است.
یکی از معروفترین مکاتباتی که در این زمینه از وی گزارش شده، ارسال نامههایی است به احمد بن اسحاق قمی، نماینده امام عسکری7 در قم است.
انحرافات شخصی جعفر
یکی از القاب معروف جعفر، «زقّ الخمر» بود. این لقب بر استمرار وی بر شرابخواری دلالت دارد که در گزارش ورود عدّهای از اهالی قم به سامرا که از جانشین و وارث امام عسکری7 سؤال کردند... در پاسخ به آنان گفته شد: جعفر که در کنار رود دجله همراه آوازه خوانان مشغول شرابخواری است[35]... . همچنین آمده که اهل خانه جعفر میگفتند وی لباس زنانه میپوشد و برای او تار و تنبور مینوازند و او شراب میخورد.[36] نیز از مهمترین گزارشها توقیع شریف امام عصر4 است که در این باره صراحت دارد.[37]
موضع امام مهدی در قبال جعفر بن علی [39]
با ادعاهای وی و به چالش کشیدن نهاد امامت ، از ناحیه مقدسه نامه ای به احمدبن اسحاق قمی ارسال گردید تا مسئله را بر شیعیان روشن کند متن نامه چنین آمده است: «او ... با عملش بر خدا دروغ بست و نمیدانم که به چه چیزی امید داشته که چنین ادّعایی کرده است؟! آیا با آگاهی و فقاهتش در دین؟! ... یا به علم و دانشش که حتّی اندازه نماز و اوقات آن را نمیداند! یا به پرهیزکاریاش؟! ... یا به دلیل آیه و نشانهای؟! آن را بیاورد و یا حجّتی دارد پس آن را اقامه کند؛ یا دلیل و برهانی دارد آن را متذکّر شود... او را آزمایش کن و از او بپرس تا یک آیه از قرآن را تفسیر کند ... تا قدر و منزلت او را بشناسی و کمبودها و زشتیهایش بر تو آشکار شود. خداوند ... از این که امامت و پیشوایی را در دو برادر – جز امام حسن و امام حسین7 ـ قرار دهد، خودداری کرده است[40]... .»
عوامل انحراف
انحراف جعفر را میتوان در چهار عامل دانست که عبارتند از:
بسیار دیده میشود که حتّی افرادی که از زمینه تربیت صحیح برخوردارند، بر اثر «دوستی با افراد ناشایست» به انحراف کشیده شدند. جعفر بن علی نیز از طریق دوستی و همنشینی با افراد ناشایست، از جمله فارِس بن حاتم منحرف شد[41].
«حسادت» از جمله عوامل انحراف افراد است و در مورد جعفر بن علی نیز این نکته امر مسلّمی است. در ذیل روایتی که از امام سجّاد7 نقل شده و آن حضرت از قول پیامبر اکرم9 درباره جعفر بن علی، میفرماید: «.. الحاسد لاخیه[42]..؛ او نسبت به برادرش حسادت ورزید.» امام صادق7 فرمود: «لیس منّا الّا له عدو من اهل بیته؛»[43] همه خاندان ما دشمنی در میان بستگان خود دارند.» شخصی از امام صادق7 پرسید: آیا فرزندان امام حسن7 نمیدانند که امامت از آن کیست؟ امام صادق7 در پاسخ فرمود: «میشناسند؛ ولی خصلت حسادت، آنها را از پذیرفتن حق باز میدارد.»[44]
طمعِ جعفربنعلی را در کسب اموال و امکاناتِ امام، میتوان در جریان درخواست وی از وکلا و نمایندگان امام، مبنی بر ارسال اموال برای وی و همچنین تملیک ارث امام عسکری دریافت کرد.[45]
نتیجهگیری
با توجه به نوشتار پیش رو انحراف جعفربن علی7 انکار ناپذیر است و اگر چه برخی در پی تطهیر جعفرکذاب هستند ولی چه از نظر اعتقادی و چه از نظر شخصیتی جعفر کذاب دارای انحرافات متعددی بوده که هم در نقلها و منابع تاریخی آمده و هم در منابه و کتابهای حدیثی به آن پرداخته شده است.
بررسی زندگی نامه جعفر و برخورد امام هادی7 -به عنوان پدر بزرگوار ایشان- و امام حسن عسکری7 -به عنوان برادر و امام جعفرکذاب- و امام زمان4 -به عنوان امام زمان وی- بر مذمت و نفرین او و تصریح بر انحراف جعفر کذاب راهی برای تطهیر او نگذاشته و روایات صادره از این امامان بزرگوار دال بر انحراف جعفر کذاب و عدم وجود دلیل و مستند محکمی بر توبه و برگشت جعفر، و ادعاها و رفتار وی بعد از شهادت امام حسن عسکری7 و مطالبات او از خانواده خویش در ادعای وراثت و تلاش مضاعف او برای تصرف مسند خلافت و امامت پرده از کج روی ها و انحرافت جعفربن علی7 برداشته و وی را در اعداد مدعیان دروغین مهدویت قرار داده است.
[1]. دانش پژوه سطح 4 گرایش قرآن و حدیث مرکز تخصصی مهدویت قم Rahimi.mohsen@gmail.com
[2]. کارشناسی ارشد تاریخ تشیع دانشگاه ادیان و مذاهب قم zeinab@gmail.com
[3]. شهرستانی، محمدبن عبدالکریم، ملل و النحل، 1364: ص45، پاورقی 1.
[4].العمری (العلوی)، ابوالحسن علی بن محمد، المجدی فی انساب الطالبین، ص 134-135.
[5]. مفید، محمدبن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 335؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، ج1، ص326.
[6] . صدوق، محمد بن علی، المقنع، ص171؛ صدوق ، محمد بن علی ، کمال الدین، ص47-58.
[7]. ادّعای ارث امام (شیخ طوسی، محمدبن الحسن، الغیبه، ص106-107؛ کلینی، الکافی، ج1، ص505)؛ تحریک حکومت برای تفتیش منزل امام7 (شیخ طوسی، الغیبه، همان؛ شیخ کلینی، الکافی، همان).
[8]. العمری (العلوی)، علی بن محمد، المجدی فی انساب الطالبین، ص330.
[9]. فخر رازی، محمدبن عمر، الشجرة المبارکة فی انساب الطالبیه، ص 78؛ ابن عنبه، احمد بن علی، عمدة الطالب الصغری فی نسب آل ابی طالب، ص 199؛ راوندی، قطب الدین بن سعد بن هبة الله، الخرائج الجرائح، ، ج 1، ص 268-269؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ج 2، ص 318؛ صدوق، محمد بن علی ، کمال الدّین و تمامه النعمه، ، ج 1، ص 319؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج1، ص505.
[10]. عرشی، حسین، بلوغ المرام فی شرح مسک الختام، به کوشش ماری کرملی انستانس ص51؛ امین، محسن، اعیان الشیعه، ج 6، ص 425.
[11]. حبیب آبادی، محمدعلی، مکارم الاثار فی احوال الرجال، اصفهان، نفائس مخطوطات اصفهان، 1351ش، ج 3، ص 987؛ العمری، علی بن محمد، ص 131-134؛ ابن عنبه، عمدة الطالب الصغری فی نسب آل ابی طالب،ص 199؛ (هر کر دال بر شصت نفر است).
[12]. العمری، المجدی فی انساب الطالبین، 1380: ص211؛ نوبختی، اسماعیل بن علی، فرق الشیعه نوبختی، ص95؛ ابن عنبه، عمدة الطالب، ص189؛ قمی، شیخ عباس، سفینة البحار، ج1، ص163. شیخ طوسی، الغیبه، ص142؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمتم النعمه، ج2، ص261.
[13]. ابن عنبه، عمدة الطالب، ص 199.
[14]. تلعکبری در سال 325 ق نزد او به آموختن علم حدیث پرداخت و از وی اجازه روایت گرفت: (قمی، شیخ عباس، منتهی آلامال فی تواریخ النبی و آلال، ج 3، ص1894).
[15]. غلمانی، قدرت الله، «بررسی شخصیّت و عملکرد جعفر بن علی الهادی7، ص77-96.
[16] . احمدی کچایی، مجید و شافع مهرآبادی، سیدحسین، «کاوشی در باز شناسی شخصیت جعفر بن علی الهادی» تابستان پژوهش های مهدوی، ص15
[17]. مفید، محمدبن نعمان، الفصول العشره، ص62؛ ابن عنبه، عمدة الطالب، ص180.
[18]. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ج 2، ص 194.
[19]. مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیه للامام علی بن ابیطالبص 239؛ صدوق، کمال الدین، 1395: ج 1، ص321؛ شیخ طوسی، الغیبة، ص226؛ ابن عبد الوهاب، شیخ حسین، عیون المعجزات، قم، مکتبة الداوری، بیتا، ص132.
[20]. معروف الحسینی، هاشم، سیرة الائمه الاثنی عشر، ج2، ص534.
[21]. سوره هود: آیه 42.
[22]. خصیبی، هدایة الکبری، ص 381-382.
[23]. همان، ص320.
[24]. صدر، محمد، تاریخ الغیبه، ج1، ص 299.
[25]. خصیبی، حسین بن حمدان، هدایة الکبری، ص382.
[26]. قاضی عبدالجبار، احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، تحقیق محمود عبدالحکیم، ص182؛ ناطق بالحق، یحیی بن الحسین، تیسیر المطالب فی امالی ابیطالب، ص166.
[27]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج2،ص117.
[28]. همان، ص116.
[29]. صدوق، کمال الدّین، کمال الدین ، ص475ـ476، ح25؛ امین، محسن، اعیان الشیعه ، ج2، ص43.
[30] . قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج2، ص1941
[31] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج1، ص524، مجلسی محمدباقر، بحارالانوار، ج5، ص227
[32]. طوسی، الغیبة، ص74.
[33]. صدوق، کمال الدین، 1395: ص379؛ المعروف، هاشم،: سیرة الائمه اثناعشر، ج2، ص534-535؛ کلینی، الکافی، ج1، ص505.
[34]. مفید، الارشاد، ج2، ص211؛ اربلی، کشف الغمه، ج3، ص282-283.
[35]. صدوق، کمال الدین، 1395: ج 2، ص 477.
[36].خصیبی، هدایة الکبری، ص382.
[37] . صدوق، کمال الدین، ج2، ص510؛ طوسی، الغیبه، 1411: ص176 و 290؛ طبرسی، احمد، الاحتجاج، ج2، ص470؛ اربلی، کشف الغمه، ص1024.
[38]. صدوق، کمال الدین، ج2، ص510؛ طوسی، الغیبه، ص176 و 290؛ طبرسی، احمد، الاحتجاج، ج2، ص470؛ اربلی، کشف الغمه، ص1024.
[39] . طبرسی، احمدبن علی، الاحتجاج، ص468، کشی، محمدبن عمر، اختیار معرفة الرجال، ج1، ص287-290.
[40]. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص65؛ طوسی، الغیبه، ص 287، ؛ طبرسی، احمد، الاحتجاج، ج 2، ص 468؛ محدث اربلی، کشف الغمه، ص1024.
[41] . معروف الحسنی، هاشم، سیرة الائمة الاثنی عشر، ج2،ص534 و مدرسی طباطبایی، سیدحسین، مکتب در فرایند تکامل، ص146 به نقل از (النقض علی ابی الحسن علی بن احمد ابن بشار فی الغیبه، ابن قبه راضی، ابوجعفر محمدبن عبدالرحمان، بند20).
[42]. حائری یزدی، علی، الزام الناصب فی اثبات الحجة الغائب4 ، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ج1، ص199.
[43]. بحرانی، عبدالله، عوالم العلوم و المعارف و الاحوال من الایات و الاخبار و الاقوال، ج18، ص266.
[44] . ابوالفرج اصفهانی، علی بن الحسین، معالم العلما، ص185-186.
[45] . طبرسی، احمدبن علی، الاحتجاج، بی تا: ج2، ص468، کشی، محمدبن عمر، اختیار معرفةالرجال، 1409: ج1، ص287-290.
منابع
قرآن کریم